اما درباره وبلاگ سالها بود حرفهایی برای نوشتن داشتم ولی چون مخاطبی نبود نمی نوشتم چندی پیش در گذر حادثه ای مخاطبی را دیدم که چشمهایش شعر ناب بود و تا او را دیدم شعر از چشمانش می چیکد چشمانش شاعرم کرد و حال می نویسم برای خاتونم خاتونی که خیال چشمانش هم برایم کافیست نجمه ای که حضور بهشتیش هست که به گریز از جهنمم وا میدارد
عشق...برچسب : نویسنده : sharabhasti بازدید : 232 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 0:36
اما درباره وبلاگ سالها بود حرفهایی برای نوشتن داشتم ولی چون مخاطبی نبود نمی نوشتم چندی پیش در گذر حادثه ای مخاطبی را دیدم که چشمهایش شعر ناب بود و تا او را دیدم شعر از چشمانش می چیکد چشمانش شاعرم کرد و حال می نویسم برای خاتونم خاتونی که خیال چشمانش هم برایم کافیست نجمه ای که حضور بهشتیش هست که به گریز از جهنمم وا میدارد
عشق...برچسب : نویسنده : sharabhasti بازدید : 229 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 0:36
خاتونم
پرسه میزنم در این حوالی
بوی عطرت پیچیده در هوا
با جرعه ای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب هستی
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
نزدیکتر بیا ،بدون مرز تا دیوان ،دیوان بسرایمت
عشق...برچسب : نویسنده : sharabhasti بازدید : 237 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 0:36
هر برگ که از پاییز می افتد!
یک خاطره از من است،
جایی که زندگی کردمت
و #تُ همیشه دور بودی...
و
مَــن
تـازه فهمیـدم ڪه "مُردن" چیـست
یعنـی به #عشقش زنده اے
و او نمیفهمــد
عشق...برچسب : نویسنده : sharabhasti بازدید : 248 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 0:36